با سلام
سال هاست که به دلیل سفر فرزندانم برای تحصیل در کشورهای خارجی، بناچار سالی دو یا سه بار به خارج از کشور سفر می کنم.
چندی پیش در روزنامه کیهان سلسله یادداشت هایی تحت عنوان «سایه روشن های بهائیت» و اخیراً چاپ خاطرات یک زن بهایی که به دامن اسلام بازگشته است، توجهم را جلب کرد.
از آنجا که من یک «بهایی» و «بهایی زاده» بازگشته به آغوش دین مبین اسلام هستم وتا دوسال پیش به عنوان بهایی معتقد فعالیت داشته ام ، با کنجکاوی فراوان و با شوق و علاقه ای زایدالوصف، به مطالعه این سلسله نوشته ها پرداختم و سطر، سطر آنها را با دانسته هایم سنجیدم و تجزیه و تحلیل کردم.
در این سلسله از نوشته ها ضمن اشاراتی به چگونگی شکل گیری بهائیت و نشان دادن ارتباط این فرقه با کانون های قدرت و دولت های استعماری وقت، شگردهای فریبکارانه آنان را در این عرصه نیز نشان می داد. اما متأسفانه هیچ اشاره ای به فعالیت های کنونی بهائیان و این نکته که امروز به عنوان «عقبه» اردوی امپریالیستی دست در دست صهیونیسم سیاسی و بین المللی، در تلاش شبانه روزی جهت تخریب اندیشه های دینی مردم و اهل تشیع هستند، نکرده بودند.همان طور که در سطور پیشین اشاره کردم، من یک «بهایی زاده» هستم و با اینکه خداوند این توفیق بزرگ را به من عنایت فرموده است تا به دین مبین اسلام باز گردم، اما این موضوع را هرگز، حتی برای نزدیک ترین بستگانم، افشا نکرده ام و به همین سبب، هنوز از نظر بهائیان، من یکی از پیروان این فرقه ضاله به حساب می آیم و هنوز «شماره تسجیل» که برای هر بهایی صادر می شود و به تأیید «بیت العدل حیفا» می رسد، دارم.
به اعتبار همین «شماره تسجیل» است که کلیه ی بهائیان ایران - در هر جای جهان که باشند - می توانند از دادگاه های دولت های انگلستان، ایالات متحده آمریکا، کانادا، فرانسه، استرالیا و نیوزلند - که مردمش بیشترین سطح درآمد سرانه را دارند -و نیز از کشورهای اروپایی نظیر ایتالیا، هلند و دانمارک و بلژیک و سوئد و نروژ، حتی از کشورهای فقیر اروپایی مانند قبرس و چک واسلواکی و مجارستان و نیز مجامع عقب نگهداشته شده آفریقایی و آسیای جنوب شرقی، درخواست پناهندگی کنند و دادگاه های تمام این کشورها - براساس یک توافق محرمانه - پس از اینکه تأیید به «شماره تسجیل» متقاضی را از «بیت العدل حیفا» گرفتند، فوراً به فرد تقاضا کننده، پناهندگی می دهند و حتی مخارج بین راه او را نیز پرداخت می کنند.
من بسیاری از بهائیان را می شناسم که در سال های آغازین انقلاب - که هنوز اعطای گذرنامه به افرادی که تابعیت ایرانی داشتند - سامان نیافته بود، خود را به صورت غیرقانونی و صریح تر بگویم به شیوه «قاچاق» و از طریق پول به افرادی که در نوار مرزی ترکیه و ایران و یا نوار مرزی ایران و پاکستان - از اطراف میرجاوه تا بنادر متروکه دریای عمان زندگی می کردند، به خارج از حوزه اقتدار جمهوری اسلامی رساندند و از کشورهای انگلیس و آمریکا و فرانسه - و بیشتر از هر جای دیگر کشور انگلستان - درخواست پناهندگی کردند و هم اکنون در انگلستان زندگی می کنند.من به دلیل سال ها ارتباط نزدیک و تنگاتنگی که به عنوان یک بهایی با پیروان این حزب و مسلک پوشالی داشته و دارم، اطلاعات مستند، مفید و قابل توجهی از تلاش های امروزی آنان دارم، اما به دلیل حضور فرزندانم در خارج کشور و همچنین اطلاع از نحوه برخورد و کینه توزی های این عناصر پلید - با عرض معذرت - نمی توانم نامم را به صورت صریح بر ذیل نوشته ام بگذارم و امیدوارم که شما و خوانندگان روزنامه این ضعف را بر من ببخشایید. زیرا ددمنشی و انتقام جویی پیروان این فرقه مرا که در سال های پایانی عمر هستم از اینگونه خطر کردن ها باز می دارد؛بویژه آنکه نگران سلامت فرزندانم نیز هستم و می ترسم که افشاگری من باعث شود تا از سوی محافل و آژانس های جاسوسی و افراطی مرتبط به رژیم اشغالگر قدس، گزندی به آنان وارد آید. من از روزی که با توفیق خدای بزرگ به آغوش اسلام بازگشتم، می کوشم و تمام تلاشم بر این امر استوار بوده تا مردم مسلمان، بویژه شیعیان را از کید و گزند تبلیغاتی این گروه«استعمار ساخته »آگاه کنم و می کوشم تا نوشته هایم در ارتباط با فرقه ضاله بهائیت جنبه روشن تری داشته باشد و پیش از همه موجبات آگاهی نسل جوان تشیع - بویژه جوانان شیعه ایرانی - از تمهیدات و شیوه های تبلیغاتی و برنامه هایی که برای جذب آنان طرح کرده اند، فراهم سازم. من تا آنجاکه در توان دارم می کوشم تا از طریق جراید ورسانه های فارسی زبان جوانان شیعه را در جریان جدید طرح و برنامه های این حزب صهیونیستی بگذارم. البته ناگفته نماند برخی اطلاعات حساس و مهّم خود را در طی دو سال اخیر برای مسئولان وزارت اطلاعات ارسال داشته ام. اما آنچه را امروز قصد مطرح کردن آن را داشتم، یکی از جدیدترین برنامه های بهائیان در برخورد با مسلمانان است که آگاهی از آن ماهیت پلید این فرقه را بیشتر روشن می کند.تشکیلات بهائیان که حضرت امام خمینی(ره) بحق آنان را یک حزب سیاسی می نامید، برای جذب و جلب مردم به سوی این فرقه، طرح و برنامه های مفصل و گسترده ای دارند که تصور می کنم خانم مهناز رئوفی نویسنده شجاع «سایه شوم»(1) به دلیل اینکه سال هاست از آن گروه فاصله گرفته و به بطلان آن پی برده است، در معرض پیوندهای این حزب استعمار ساخته با کانون های سرمایه و سلطه نبوده و موفق به آشنایی عمیق با این فرقه نشده و تنها به پوسته ظاهری آن و نحوه برخورد آنان در زمان شاه توجه داشته است. در حالی که فرقه ضاله بهائیت پس از پیروزی انقلاب اسلامی یک لحظه از پای ننشسته و طرح و برنامه های مفصل و گوناگون و بسیار گسترده ای را برای پیشبرد هدف های شوم خویش، که همانا جدا کردن نیروهای جوان و کیفی از بدنه اسلام و تشیع و پیوند دادن آنان با بهائیت است ادامه داده است. در همین ارتباط «طرح روحی» یکی از جدیدترین طرح های بهائیان است، که با تصویب «بیت العدل اعظم» مستقر در حیفا - همان مرکزی که این روزها به دست «حزب الله» سخت ترین روزهای خود را می گذراند - در دست اجراست.
زمانی که این مطلب را می نویسم خبر موشک باران حیفا، توسط رزمندگان «حزب الله لبنان» و یاران سیدحسن نصرالله در صدر خبرها قرار دارد، من به عنوان یک بهایی سابق و یک انسان زخم خورده از این فرقه ضاله، به وجد و سرور آمده ام و آرزو می کنم که ای کاش در شرایطی بودم و می توانستم دست های رزمندگان «حزب الله» بویژه رهبرشان سیدحسن نصرالله را بوسه می زدم.«طرح روحی» توسط یکی از بهائیان مهاجر ایرانی به نام روحی ارباب، چند سال قبل طراحی شد. پس از بررسی و تصویب «بیت العدل حیفا» - به عنوان بالاترین نهاد تصمیم گیرنده فرقه ضاله بهائیت در سطح جهان - به عنوان یک طرح آزمایشی در کشور کلمبیا اجرا گردید.
این طرح در جریان اجرای آزمایشی آن در کلمبیا که مدت ده سال به طول انجامید، به طور مستمر و مداوم ارزشیابی می شد و نتایج این بررسی ها و ارزیابی ها در اختیار مرکزیت بهائیت (بیت العدل حیفا) قرار می گرفت.
سرانجام «بیت العدل حیفا» پس از پایان مرحله ده ساله آزمایشی این طرح، تصمیم گرفت، تا «طرح روحی» به عنوان یک «راهنمای عمل» به تمام محافل بهایی ابلاغ شود و موارد مطرح شده در آن مورد اجرا قرار گیرد.
یکی از مهمترین اهداف «طرح روحی» ایجاد بسترهای لازم برای افزایش آمار تعداد بهائیان است و مسئولان مرکزیت بهائیت برای ایجاد سهولت در دستیابی به این هدف، با یک برنامه ریزی گسترده، مؤسساتی را تحت عنوان «مؤسسه آموزشی» در کشورهای مختلف ایجاد کردند که براساس آخرین آمارهای منتشره از سوی مرکزیت بهائیت تعداد اینگونه مراکز آموزشی بیش از یکصد مرکز می رسد.
مرکزیت بهائیت برای دستیابی به اهداف «طرح روحی» زمان بندی های مشخصی را معین کرده اند که شامل «نقشه های پنج ساله» و «نقشه های چهار ساله» است که بعد از آن نیز یک نقشه دوازده ماهه و یک نقشه پنج ساله در نظر گرفته شده است. شعار اصلی نقشه پنج ساله «دخول افواج مقبلین» نام دارد. مؤسسات آموزشی که بهائیان در ارتباط با «طرح روحی» ایجاد کرده اند، افزون بر هیأت مدیره، زیر نظر مشاور قاره ای بهائیت که از سوی «بیت العدل حیفا» معرفی و تأیید شده است، اداره می گردد. تبلیغات فرقه بهائیت در کشورهای اسلامی، بویژه خاورمیانه به دلیل حساسیت های خاصی که در مورد آن وجود دارد، براساس یک استراتژی ویژه ای که از سوی مرکزیت بهائیت بدان نام «استراتژی خاموش و پنهان» داده شده، اداره می شود و برای تحقق اهداف این استراتژی در کشورهای مسلمان زمان بیشتری در نظر گرفته اند و تا سال 2021 میلادی برای رسیدن به اهداف مورد نظر وقت و فرصت معین کرده اند. فعالیت «طرح روحی» در ایران سه سال قبل با پیام 26 نوامبر 2003 میلادی بیت العدل حیفا آغاز شد. شیوه فعالیت اجرایی «طرح روحی» با فعالیت های گذشته بهائیان ایران تفاوت اساسی دارد.
فرقه ضاله بهائیت به امر تبلیغات، بهای زیادی می دهد و هر سال میلیون ها دلار هزینه کارهای تبلیغاتی می کند.برای بهائیان اثر تبلیغات منفی، نیز به اندازه تبلیغات مثبت حائزاهمیت است و از رهگذر همین اعتقاد است که بیت العدل حیفا، افزون بر میلیون ها دلار هزینه برای خرید «فضا» و «وقت» از ماهواره های گوناگون و کمک های چشمگیر به تلویزیون های ماهواره ای، مدتی است که تبلیغات رذیلانه ای را درباره اعزام دختران ایرانی به شیخ نشین های خلیج فارس، راه انداخته است. من تردید ندارم که اگر درباره گروه هایی که اینگونه دختران را به سودای بردن به اروپا و آمریکا می فریبند و آنها را به مراکز فحشا در «دبی» و دیگر نقاط به بیگاری کثیف وا می دارند، تحقیق شود، بدون تردید با این واقعیت مواجه می شویم که تمام گروه های فعال در این کار ضدانسانی، بهایی هستند. مدیران و کارکنان اینگونه گروه ها، با مأموریت از سوی «بیت العدل حیفا» و با هدف بدنام ساختن جمهوری اسلامی - به عنوان «تبلیغات منفی» و یک برنامه کارشناسانه از پیش تدوین شده به این اقدامات روی آورده اند. «بیت العدل حیفا» کوشیده است، تا در این دور از فعالیت جدید و در اجرای «طرح روحی» در حد و اندازه یک «اپوزیسیون فعال» موضع بگیرد و این امر را می توان از پیام 26 نوامبر 2003 «بیت العدل حیفا» دریافت.
در حقیقت با ارسال این پیام و آغاز اجرای «طرح روحی» در ایران، فرقه ضاله بهائیت شیوه ی تبلیغاتی جدیدی را در برخورد با نظام اسلامی ایران در پیش گرفته است. به زعم خودشان شیوه ای هجومی. به همین مناسبت در سال 1380 سیزده نفر از بهائیان به اصطلاح مستعد، زیر پوشش های مختلف از ایران به امارات متحده عربی - «دوبی» - رفته و در آنجا دوره های آموزشی کتاب هایی را که برای اجرایی کردن «طرح روحی» تدوین و تألیف شده است آغاز کردند.
اعزام مبلغین به «دوبی» با این هدف صورت می پذیرد:
1- فراگیری چگونگی تبلیغ گسترده و مخفیانه در جمهوری اسلامی ایران.
2- فراگیری راه های جدید فریب مسلمانان شیعه ایرانی.
3- فراگیری چگونگی انتخاب هدف یا سوژه بی آنکه گرفتار افراد مؤمن و مأموران اطلاعاتی شوند.رفت وآمد سالانه صدها هزار مسافر که برای خرید و تفریح به «دوبی» می روند، زمینه ای مناسب و دلخواه برای سرکردگان «بیت العدل حیفا» است. «دوبی» در حقیقت به شکارگاه آنان برای صید نیروهای ناآگاه جدید مبدل شده است.
برای اجرای طرح روحی تاکنون هفت عنوان کتاب تألیف و آماده شده است که عناوین برخی از کتاب ها عبارتند از: کتاب گفتگوهای هدفمند با غیر بهائیان، تاریخ بهائیت، آموزش و نحوه تبلیغ بهائیت و کتابی برای مبلغان فرقه.
مرکزیت بهائیت در حیفا توصیه کرده است که در ایران به دلیل حاکمیت نظام اسلامی و وجود شرایط خاص، طرح روحی از سن 16 سالگی آغاز شود و کودکان بهائی از سن 12 تا 15 سالگی و در صورت امکان به همراه بزرگترهایشان با هدف فریبکاری به کارهای خیریه و عام المنفعه نظیر عیادت از بیماران در بیمارستان ها، نظافت و پارک های محل و معابر کوهستانی، مراجعه به آسایشگاه سالمندان و کمک به سالخوردگان بپردازند.
در اردیبهشت 1383 بخشی از طرح روحی - که مربوط به آموزش راهنمایان و مبلغان بود، به پایان رسید و تعدادی راهنما آماده فعالیت شدند. به همین سبب و بنا به دستور «بیت العدل حیفا» حرکت و هجوم تبلیغاتی بهائیان به بیرون و به سمت جوامع غیربهایی آغاز شد. در همین زمان خانجانی - نماینده ارشد بیت العدل و فرد شماره یک و مرجع بهائیان در ایران - طی ابلاغیه ای رسمی به کلیه بهائیان ایران تأکید کرد که:ما نبایستی فقط به دوستانی اکتفا کنیم که از قبل در زمره دوستان درآمده اند، زیرا این امر به علت محدود بودن دایره این دوستی ها، ناچاراً به تدریج اقدامات ما را محدود و متوقف خواهد نمود و بایستی با طرح دوستی ها و صمیمیت های جدید و پس از حصول اطمینان از طریق معاشرت های خانوادگی و گفتگوهای هدفمند، دایره دوستان مطمئن خود را مرتباً اتساع ببخشیم تا امکان لازم برای یافتن نفوس مستعده فراهم گردد. »
این ابلاغیه سرکرده بهائیان ایران، عملاً به بیرون این فرقه ضاله دستور می دهد که از طریق نفوذ در خانواده های ایرانی و از رهگذر تبلیغات، بر دامنه و تعداد بهائیان مقیم ایران بیفزایید.
پس از ابلاغ پیام 26 نوامبر 2003 بیت العدل حیفا به بهائیان ایران مؤسسات آموزشی بهائیت به کار تربیت راهنمایان بهایی سرعت بخشیدند. به طوری که هم اکنون بنا به گفته بهائیان تعداد راهنمایان و مبلغان بهایی به ده هزار نفر می رسد و این خود زنگ خطری است که مسئولان فرهنگی و عقیدتی جمهوری اسلامی موضوع برخورد با بهائیان را در دایره تساهل و تسامح نیندازند، زیرا دشمن بیدار و هوشیار در کمین شکار جوانان ما نشسته است.
شورای پنج نفره امور مدیریت بهائیت ایران - که نزد بهائیان به عنوان «یاران ایران» شناخته می شوند. اصرار دارد تا جامعه بهائیت ایران با مظلوم نمایی توجه جهانیان را به وضع خود معطوف دارند. پیروان فرقه ضاله بهائیت براساس طرح روحی آویختن به حربه های دروغین را نیز جایز می شمارند. از جمله یکی از اعضای محفل ملی بهائیت ایران با تکیه بر دستورالعمل بیت العدل مبنی بر اینکه باید با افراد غیربهایی ارتباط برقرار کرد، نفوذ در جوامع روستایی و کوچک را زیر این پوشش که ما بهداشت یار هستیم و یا به عنوان مسئول برای خدمت به شما آمده ایم، به هر وسیله ای برای شناسایی افراد مستعد جذب آنها به بهائیت اقدام می کنند:
«اگر فرضاً دوستان ایده هایی را بیان می دارند مانند اینکه بهداشت یار هستیم و. . . اینها هدف نیستند، بلکه محملی است برای شناسایی افراد مستعد و اینکه آنها را وارد پروسه مؤسسه آموزش نماییم. »
او بهره برداری از دوستان دوران مدرسه، مهاجران فقیر افغانی، کمک مالی به خانواده های مستمند و ایجاد کلاس های آشپزی و هنری، رفت وآمد به کتابخانه ها و سمینارهایی که در فرهنگسراها برگزار می شود، وسیله ای برای ایجاد ارتباط مخفی و سپس تبلیغ بهائیت می داند.براساس برنامه طرح روحی هر خانواده بهایی در ایران باید چند راهنما داشته باشد تا بتوانند با خانواده های غیر بهایی مرتبط شوند و با این توصیف در هر نقطه ای که یک یا چند خانواده بهایی وجود دارد، خانواده های مسلمان و غیربهایی باید در معرض تهدیدات ناشی از تبلیغات بهائیان قرار داشته باشند.براساس رهنمودهای طرح روحی، هویت کلیه افراد جذب شده به جلسات دعا باید کاملاً سرّی و مکتوم بماند. این تأکید که بی شباهت به عملکرد عملیات گروهک منافقین نیست تا آن حد است که حتی افراد بهایی مقیم ایران نیز نباید در جریان این امور قرار گیرند. خانجانی سرکرده شماره یک بهائیان ایران در ابلاغ خود به خانواده ها و مراکز بهایی می گوید:
«نکته بسیار مهم این است که اسامی محبین که وارد اقدامات اساسی می شوند، بایستی مکتوم بماند و به سایر احبأ معرفی نشوند. »
براساس اولویت تشکیلات بهائیت در ایران، کلیه مؤسسات تحت پوشش، از جمله «مؤسسه تربیت امری»، باید در خدمت مؤسسه آموزش مردمی قرار گرفته و از اردیبهشت 1384 علاوه بر انجام امور ذاتی خود، عملاً مأموریت های جدیدی با هدف جاسوس پروری به نفع رژیم صهیونیستی اسرائیل و جذب هر چه بیشتر غیر بهائیان فراهم نمایند.
در آذرماه 1383 نیز جلساتی در دبی برگزار شد و هجده نفر از مسئولان مؤسسات آموزشی ایران در آن شرکت جسته و سه تن از مشاوران قاره ای این فرقه ضاله در این جلسات سخنرانی کردند. مهمترین موضوعی که در این جلسات مطرح گردید، این نکته بود که:
«اصلی ترین دلیل جهت تغییر رویکرد تشکیلات جهانی بهایی در کشورهای اسلامی و ایران، تحولات منطقه خاورمیانه می باشد. »
اگر در زمان سید علی محمد شیرازی (باب) و میرزا حسینعلی نور کجوری (بهاءالله)و عباس افندی (عبدالبهاء) انگلیسی ها و تا حدودی روس ها حامیان اصلی بهائیان بودند، در زمان شوقی ربانی - که به جانشینی عباس افندی برگزیده شد، کم کم پای آمریکایی ها هم به عرصه حمایت از بهائیان باز شد. بهره برداری از او با حضور روحیه ماکسول - همسر شوقی ربانی - و یک کشیش آمریکایی که ظاهراً بهایی شده بود، دستیابی به این هدف را تسهیل می کرد. اما بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، آمریکا نه تنها صریحاً حمایتی همه جانبه از بهائیان می کند، بلکه از طریق نفوذ بر رهبران بهایی کنونی جهان از آنان خواسته است تا رسالتی معنوی به آمریکا بدهد و سران و رهبران بهایی نیز که در طول تاریخ جیره خوار استعمار و قدرت های استعماری بوده اند، به این خواسته آمریکا تن داده اند. تا آنجا که بالاترین مقام بیت العدل حیفا برای آمریکا نقش ویژه ای قائل می شود و رسماً اعلام می دارد که: «دست پروردگار برای ایالات متحده سرنوشتی روحانی مقرر فرموده است که بکوشد تا جهان را طرح و سامانی نو در اندازد. . . »آیا این گفته های بالاترین مقام بهائیت همان حرف های جرج بوش و یارانش و در یک کلام در تأیید همان ادعاهای «نئوکان»ها در ارتباط با نظم نوین جهانی نیست که به اصطلاح دموکراتیزه کردن خاورمیانه و کشورهای اسلامی را در شمار مهمترین وظایف و رسالت های خوداعلام می نماید و می کوشد تا به قیمت اشغال سرزمین های اسلامی و کشتن مسلمانان و تخریب و ویران کردن زیرساخت های اقتصادی آنان، برنامه های استعماری خود را به سرانجام برسانند و آیا براساس اسناد موجود، آزار و اذیت ملت های مسلمان و راندن جوانان شیعه به سمت «از خودبیگانگی» (الیناسیون) را در شمار اهداف استراتژیک و راهبردی بهائیان نمی باشد؟ در همین رابطه توجه خوانندگان روزنامه را به یکی از اسناد انتشار یافته ساواک در 18 اردیبهشت سال 1350 به نقل از جلد اول کتاب آقای قیام پانزده خرداد به روایت اسناد ساواک، جلب می نمایم:
«جلسه ای با شرکت 9 نفر از بهائیان ناحیه پنج شیراز در منزل آقای فرهنگ آزادگان و زیر نظر آقای لقمانی تشکیل گردید. بعد از قرائت نامه آقای لقمانی در امور ادبان جهان و آمار آنها و شهدای بهائیت سخن گفت. وی اضافه کرد: آقایان بهائیان بهتر است بیشتر مطالعه نمایند و از روی حقیقت قضاوت کنند که امروز آزادی بیشتری دارند، یعنی چه؟
در زمان قدیم احبّا ]پیروان فرقه ضاله ی بهائیت[ نمی توانستند بگویند ما بهایی هستیم، اکنون از آمریکا و لندن صریحاً دستور داریم در این مملکت مد لباس و بی حجابی را رونق دهیم که مسلمانان]![ نقاب از صورت بردارند. به طوری که من مطالبی در منزل آقای معتمد قرائت کردم، تمام دختران و پسران بهایی خوشحال شدند. در ایران و کشورهای مسلمان دیگر هر چه می توانید با پیروی از مد و تبلیغات، ملت اسلام را رنج دهید، تا آنها نگویند امام حسین (علیه السلام) فاتح دنیا بوده و علی (علیه السلام) غالب دنیا. البته بهائیان هم تصدیق دارند، ولی نه برای قرن اتم، اتمی که به دست بهائیان درست می شود. اسلحه و مهماتی به دست نوجوانان ما در اسرائیل ساخته می شود. این مسلمانان آخر به دست بهائیان از بین می روند و دنیای حضرت بهاءالله رونق می گیرد!»(2)
سندی که ملاحظه فرمودید، مربوط به سال های نخستین دهه 1350 است. سال هایی که حاکمیت و قدرت اداره کشور و فرمان «ماشین حکومتی» ایران در دست بهائیان بود و غیر از امیرعباس هویدا - نخست وزیر وقت - افزون بر ده وزیر بهایی در کابینه و هیأت دولت حضور داشت و اکثر مدیران ارشد و میانی کشور نیز بهایی بودند و به موجب همین سند وظیفه داشتند تا جامعه ایران، بویژه نیروهای فعّال و بالنده آن - یعنی جوانان این مرز و بوم را از درون تهی کنند و از طریق رواج مدهای متضاد و با فرهنگ و مدنیت اسلام، بویژه اهل تشیع، مردم و جوانان این آب و خاک را به سمت «از خودبیگانگی» برانند و تا آنجا که در توان دارند در جهت تضعیف قهرمانان جهان اسلام، نظیر حضرت علی (علیه السلام) و حضرت حسین (علیه السلام) - که بشریت آنان را به عنوان قهرمانان مبارزه با ظلم و نابرابری می شناسد- تبلیغات منفی راه بیندازند.
براساس دیگر مفاد این سند، بهائیان شادمانی خود را از اینکه رژیم اشغالگر قدس موفق به ساختن برخی از سلاح های کشتار جمعی نظیر بمب اتمی شده است، پنهان نمی دارند. از اینکه یک یا دو یهودی بهایی شده در جمع سازندگان اینگونه بمب ها حضور دارند، به خود می بالند. اما همین بهائیان ایرانی امروزه در کانال های ماهواره ای تلویزیونی و رادیویی که آمریکاییان در اختیارشان گذاشته اند تلاش دانشمندان ایرانی برای دستیابی به دانش اتمی را «دادن تیغ به کف زنگی مست» معرفی می کنند و همراه متحدشان صهیونیسم جهانی به جار و جنجال جهانی روی می آورند، تا شاید از این طریق لحظه ای در روند پیشرفت ملت مسلمان ایران ایجاد وقفه و ترمز کنند. در سالی که ملت ایران از روزی که با امام خمینی(ره) بیعت کرده، تصمیم به پاکسازی ایران از این عناصر وابسته و ساختن سرزمین آباد و آزاد و مبتنی بر اسلام و عزت مسلمین گرفت و من یقین دارم که در این عرصه با توفیق مواجه خواهد شد.
این بود خلاصه ای از طرح روحی که به اطلاعتان رساندم. جهت ثبت در تاریخ تا آیندگان این آب و خاک بدانند که این حزب سیاسی بهایی و این جرثومه فساد - که خود نیز تا دو سال پیش عضو فعالی از آنان بودم - برای منافع خود حتی به مردم کشور خود هم از پشت خنجر می زند.
مدارک و شواهد موجود حکایت از این دارد که این فرقه امروز در نقش عقبه و دنباله رو امپریالیسم و صهیونیسم جهانخوار عمل می کند، آیا این امر با ادعای رهبران بهایی که برغیر سیاسی بودن فعالیت های بهائیان تأکید دارند و به گفته بهاءالله کارهای سیاسی را در شمار افعال حرام می دانند، تناقض ندارد.
نگاهی به تحرکات بهائیان در کشورهای آسیای میانه، قفقاز و افغانستان و عراق و تلاش های تبلیغاتی آنان در این مناطق، همگی حکایت از سیاسی کاری های آنان همراه با دشمنی دیرینه با اسلام و شیعه دارد.
با تشکر و احترام: امضاء محفوظ
خاطرات یک نجات یافته ازبهائیت.
http://bahae.blogfa.com .